مدح و مناجات با امام جعفر صادق علیهالسلام
پای درس چشمهایت جان دو زانو میزند نـزد انـسانـیتت انـسان دو زانـو میزنـد در مدینه خطبه میخوانی چنان ملموس که جابر از مستیش در ایران دو زانو میزند حرف وقتی سبز شد در هیچ جا محدود نیست باغ گاهی پیش یک گلدان دو زانو میزند فـقه در آیـنده میگویی و پای حرفهات؛ درگذشته حضرت سلمان دو زانو میزند در مقام معرفت در پیش تو انسان که هیچ؛ رحل هم در محضر قرآن دو زانو میزند مینشیند چارزانو هرکه در دَرسَت نخست سالها پیش تو بعد از آن دو زانو میزند هرکه میبـیـند بقـیع خاکیات را ناگهان در میان چشم او باران دو زانـو میزند |